کد مطلب:150276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:233

کربلا را مکتب محبت به وجود آورد
به حسین علیه السلام قسم محال است كربلا جز با مكتب محبت به وجود آید. ای شیعیان: اگر آن سوسوی ضعیف ضعیف مكتب محبت به قلبتان رسیده باشد، از شادی اینكه راه درستی را می روید، فریاد بزنید، مكتب محبت و مودت، مكتبی است كه اگر كسی آن را نفهمد، نه كربلا را و نه اسلام را می فهمد، و وای به حال كسی كه كربلا را نفهمد، دیگر هیچ چیزی ندارد.



در نیابد حال پخته، هیچ خام

پس سخن كوتاه باید والسلام



اینكه ائمه به ما می فرمایند، بیایید در محضر این مكتب سر بسایید و زحمت بكشید، به خاطر آن است كه به دنیای محبت اهل البیت وارد شویم، باید از خود درآییم تا آنها راهمان بدهند.



گفت كه شیخی و سری، راهرو و راهبری

شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم



گفت كه با بال و پری، من پر و بالت ندهم

در هوس بال و پرش بی پر و پر كنده شدم



گفت كه تو شمع شدی، قبله این جمع شدی

شمع نی ام، جمع نی ام، دود پراكنده شدم



ما نمی دانیم كه آیا وارد دنیای اهل بیت شده ایم؟ اصلا نمی دانیم كه در این جاده هستیم یا خیر! حالا اولش باشیم باز خوب است، آخرش بماند، اما این را می دانم كه اگر شهدای كربلا به مقامی رسیدند كه امام معصوم به آنها سلام میكند، از


محبت به اهل بیت بود. شما در آخر زیارت عاشورا سلام می فرستید به كسانی كه «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام» خونشان را كنار امام حسین علیه السلام ریختند: آن وقت این زیارت را امام معصوم بیان می كند و گریه میكند، امام معصوم نظر می كند به كسانی كه كربلا را درست كرده اند. عزیزان من كربلا فقط در مكتب اهل بیت ممكن است و مكتب اهل بیت، مكتبی است كه شما را آرام آرام در مرحله اول به این حقیقت می رساند كه امام معصوم در عالم هست. یعنی باید معرفت خود را به كار اندازید و به این نكته برسید كه زیر این آسمان همیشه یك انسان مطلق هست كه مغز انسانیت است و خلیفه مطلق خدا و جامع همه كمالات است و قرآن در وصفش فرموده «علم آدم الاسماء كلها» و آن امام است و در مرحله دوم امام را بفهمیم، بفهمیم كه امام چه مقامی دارد؟ بفهمیم كه واسطه ی فیض یعنی چه؟ وسعت مطلق انسانیت و انسان كامل یعنی چه؟ و در مرحله سوم، تمرین محبت به امام را در خودمان ایجاد كنیم، این كار بسیار مشكلی است ولی خداوند دل ما را طوری ساخته است كه محبت به امام در آن حك شده است. دل نداریم كه محبت به امام نداریم. ان شاءالله به لطف خداوند و منتی كه خدا بر سر ما می گذارد، اگر یك ذره ما را در جاده محبت جامع این خانواده قرار داد آن وقت به حسین علیه السلام قسم كه معنی زندگی را خواهیم فهمید وگرنه هیچ نمی فهمیم:



ما چو كورانه عصاها می زنیم

لاجرم، قندیل ها را بشكنیم



صد هزاران گوشها گر صف زنند

جمله مشتاقان چشم روشنند



مكتب اهل بیت، مقام دیگری است كه انسان وقتی وارد آن شد، اصلا وارد در مكتب محبت شده است آن وقت است كه اول شور زندگی است و تازه متولد می شوید:



مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم



چیزهایی را می بینید كه قبلا نمی دیدید. بعضی از چیزها را كه دیدنی می پنداشتید دیگر نمی بینید. با این مقدمه، اكنون روی كربلا فكر كنید، شما مثل اصحاب كربلا چقدر سراغ دارید، این همه تیر به سوی آنها پرتاب می شود ولی


اصلا نگران نیستند و محكم و استوار جلوی اباعبدالله علیه السلام می ایستند، آقای عمان سامانی در كتاب خوب خود یعنی «گنجینة الاسرار» شب عاشورا را این گونه ترسیم می كند كه حضرت خیمه ها را به هم راه دادند و «خلوت از اغیار شد پیراسته» بعد از صحبت هایی كه حضرت داشتند در انتها به اصحاب می فرمایند:



رهرو ما را هوای خانه نیست

هر كه جست از سوختن پروانه نیست



نیست در این راه غیر از تیر و تیغ

گو میا هر كس ز جان دارد دریغ



آیا حضرت علیه السلام در شب عاشورا نفرمودند كه ما همه كشته می شویم، پس بروید؟ بحمدلله قبلا این نكته را اشاره كردیم كه آری حضرت فرمودند ولی هیچ كس هم نرفت، چون فهمیدند كه این مردن، یك مردن خاص است. ببینید آن صحابه آن قدر تیر خورده است كه پس از اتمام نماز حضرت، بر زمین می افتد و وقتی حضرت سر ایشان را بر زانوی خود می گذارند او می گوید «اوفیت یا اباعبدالله» آیا من به شما وفا كردم؟



خنك آن قماربازی كه بباخت هر چه بودش

و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر



آری كسی كه وارد مكتب محبت شد



نی خدا را امتحانی می كند

نی در سود و زیانی می زند



یك مقدار روی این ها فكر كنید، لااقل كربلا را طوری ببینیم كه برای ما ابهام نداشته باشد كه این چه مكتبی است كه آدم می ایستد جلوی رهبرش تا رهبرش كشته نشود و بعد هم خود را بدهكار بداند و بگوید ای اباعبدالله آیا وفا كردم؟!! مگر تو دنبال چه بودی؟ می گوید دنبال این بودم كه خود را به اباعبدالله ببازم! حلا می خواهم ببینم كه باختم یا خیر؟... چرا اینگونه است؟ مگر این بزرگان، اصحاب كربلا - روحی فداهم - چه چیزی به دست آورده اند كه این گونه عمل می كنند؟ و این گونه در مرگ سبقت می گیرند؟ هر كدام از انسان ها كه در كربلا بزرگتر است و هر كدام از اصحاب كه بلند مرتبه ترند عاشق پیشه تراند. نمونه آن حضرت عباس علیه السلام كه این قدر برای ما بزرگ و باارزش است به طوری كه آن جا كه دست حضرت بر زمین افتاده است برای ما یك مقام است، یعنی شما از طریق ارادت به این دست، در


غیب به قلبتان باز می شود، خوب كربلا این طوری است كه هر چقدر انسان بزرگتر باشد در آن صحنه عاشق پیشه تر است، چون جای عشق ورزیدن است. من ابدا نمی خواهم بگویم كه من و شما می توانیم كربلا بسازیم، از خدا بخواهید بتوانیم به كربلا ارادت بورزیم تا ان شاءالله وارد مكتب محبت شویم، مكتب محبت، مكتب جامعیت است یعنی



عقل گوید شش جهت حد است و دیگر راه نیست

عشق گوید راه هست و رفته ایم ما بارها



شما تا در مقام عقل قرار گرفته اید می گویید كه شش جهت بیشتر نداریم. حق هم دارید و درست هم می گویید، چون در ساحت عقل، جهت هفتمی در عالم وجود ندارد. حالا از شما می پرسم كه مجبت چند جهتی است؟ اصلا محبت جهت دارد؟ محبت، تو را از جهت ها خارج می كند. نگاه به مكتب محبت، نگاه ورود به جامعیت است. از خداوند این محبت را بخواهید، ممكن است كه این محبت را نفهمیم ولی باید از خدا بخواهیم چرا كه خداوند در قرآن عزیزش این راه را در برابر ما قرار داده است كه اگر خواستی مزد رسالت پیامبر من را بدهی باید اهل بیت را دوست داشته باشی، «قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فی القربی» پس تو حق داری كه این دوست داشتن را طلب كنی، با ورود به این مكتب از تمام معصیت ها و ضعف ها و نگرانی ها و یأس ها و خطورات ذهنی مزاحم و سرگردانی ها آزاد می شویم، داشتن این مصیبت ها در آن غوطه ور شدن به این دلیل است كه ما هنوز بیرون دبستان محبت اهل بیت ایستاده ایم، شما نگاه كنید به افرادی كه یك ذره وارد دنیای محبت اهل بیت شده اند. آیا مسائل زندگی گرفتارشان كرده است؟ این آدم ها هم مثل ما زندگی می كنند اما اصلا گرفتار زندگی نیستند گرفتار محبت به این خاندان باكرامت هستند و زندگی هم می كنند. عكس این موضوع بد است كه آدم هیچ محبتی به این خانواده نداشته باشد و عجیب هم گرفتار زندگی می شود، این گرفتاری است این بی رمقی است. در روایت داریم كه «ان للحسین محبة مكنونة فی قلوب المؤمنین».